تازه بیرون از میز Nature News ویژگی تعمق در دنیای بدون پشه است (یا -پاها). این خبر چطوره? شاید کنترل برداری جدیدی وجود داشته باشد که همه ما باید در مورد آن بشنویم! خوب, مقاله آخرین نسخه Nature با عنوان را ببینید “جهانی بدون پشه“. من در ابتدا با این مورد برخورد کردم وبلاگ PZ Myers و شروع به نوشتن نظر کرد… که به طور تصاعدی شروع به رشد کرد، بنابراین تصمیم گرفتم در عوض در مورد آن وبلاگ بنویسم.
کل این مقاله فاقد تفکر منسجم و پیگیری است. در مقدمه آمده است که جانت فانگ به این نتیجه رسیده است که ما دنیایی را بدون پشه از دست نمی دهیم.. هر چند این یک رمانتیک است; نشستن در ایوان پشتی شما در شب تابستان, نوشیدن در Chateauneuf-du-Pape '61, سیگار کشیدن کوبایی خود و خوردن مقداری خاویار روسی (همچنین ممکن است رویای بزرگ داشته باشد). حتی یک وزوز C بالا در گوش شما شنیده نمی شود, بدون برجستگی خارش ناخوشایند در سراسر پوست شما و البته بدتر از همه, هیچ بیماری حشرهای شما را شش فوت زیر نمیکشد. بنابراین با چنین تصور رویایی ممکن است انتظار داشته باشید که جانت از تفکرگرایی او حمایت کند (فکر و آنوریسم) با برخی شواهد پشتیبان یا دستکم یک غوغایی شاعرانه که بر فرضیهی او تأمل میکند. همانطور که ممکن است تا به حال حدس زده باشید, این مورد نبود.
اگر داشتن آنها در اطراف فایده ای داشت, ما راهی برای بهره برداری از آنها پیدا می کردیم. ما از پشه ها چیزی نمی خواستیم جز اینکه آنها از بین بروند.
با تشکر از شما، جانت فانگ، دانش آموز کلاس ششم… صبر کن, او یک کارآموز است و من فکر می کنم فقط برای آن جواهر پول دریافت کرده است.
جانت تکالیفش را انجام داد و به ده ها دانشمندی که روی پشه ها کار می کردند ایمیل زد. حتی یک نفر از آنها بدون ابهام اظهار نکرد که ما نه تنها بدون پشه وضعیت بهتری خواهیم داشت, اما در واقع باید آن را امتحان کنیم. اجماع عمومی را می توان با این فکر بازنویسی کرد “خب بله, پشه ها آسیب های باورنکردنی به ما وارد می کنند… اما تأثیر آنها بر محیط زیست زیاد است و به اندازه کافی درک نشده است که بگوییم می توانیم آنها را با خیال راحت از بین ببریم”. جانت حول این احتیاط می رقصد و ناآگاهانه فرض می کند که طبیعت فضا را پر می کند و هر گونه خدمات اکوسیستمی از دست رفته توسط پشه ها به سرعت با حشرات مشابه جایگزین می شود که به نوعی اکنون بی ضرر هستند.. اکنون همه میتوانیم با شادی در میان ساوانا برقصیم و زیر یک اقاقیا با یک شیر چرت بزنیم.
قایقی که او از دست می دهد قایق بزرگی است: طاقچه پر می شود. یک بار دیگر جانت, طاقچه پر می شود… پس, اگر امروز پشه ها را از دست دادیم, فردا ما میخ های نیش دار یا… جهنم – پروانه گاز گرفتن – که جای خود را می گیرند. انگل ها و پاتوژن ها فرصت طلب هستند, به محض باز شدن درب، سیلابی از ترکیبات جدید ناقل/پاتوژن ظاهر می شود. کل مقاله با فکری از جو کانلون از سازمان کنترل پشههای آمریکا به پایان میرسد که این هشدار را نشان میدهد..
اگر فردا آنها را ریشه کن کنیم, اکوسیستم هایی که در آن فعال هستند سکسکه می کنند و سپس به زندگی ادامه می دهند. چیزی بهتر یا بدتر می شود.
اینکه چرا این به عنوان قانعکنندهترین نقل قول این مقاله انتخاب شد، من را گیج میکند. جو یک نکته عالی دارد, زندگی با یا بدون پشه ادامه خواهد داشت, و ما نمی دانیم که چه چیزی جای آنها را می گیرد. آیا حتی باید چنین حرکت جسورانه ای را انجام دهیم؟? به نوعی جانت فاقد پیشینه اکولوژیکی یا بیولوژیکی برای تفسیر آنچه در اینجا گفته می شود و بدون فکر از آن عبور می کند..
اگر من این مقاله را می نوشتم شاید برای لحظه ای به شادی های زندگی بدون آفت فکر می کردم. متاسفانه زندگی اینطور نیست. اما شگفتی های علم مدرن, فناوری و پزشکی ابزارهای قدرتمندی را برای مقابله با بیماریهایی که پشهها حمل میکنند به ما داده است. به عنوان مثال مالاریا را در نظر بگیرید. برای هزاران سال این بیماری بار سنگینی بر دوش مردم آمریکا بود, احتمالاً حتی در الگوی اسکان این کشور نیز نقش داشته است. تا اواخر دهه 1940 علم مسئولیت را بر عهده گرفت و به طور مؤثر مالاریا را از ایالات متحده ریشه کن کرد.. اعطا شده, عنصر اولیه برای مهار، تخریب زیستگاه احتمالی بود… اما نمی توان در نقش CDC شک کرد. امروزه تقریباً هفتگی پیشرفتهایی در مبارزه با مالاریا حاصل میشود و یک درمان مقرونبهصرفه برای میلیونها نفر در سراسر جهان که به طور مداوم از این بیماری رنج میبرند، در چشم انداز است.. آیا جانت پیشنهاد می کند که به جای کنترل، روی انقراض پشه ها تمرکز کنیم؟? نه… در واقع جانت به سختی از خودش باز می گرده, اما در فرض او رویای از بین بردن همه پشه ها را می بیند. اینکه چگونه می توان این کار را انجام داد فراتر از من است. ایجاد این اتفاق تقریباً دردناک است, اما بدون سنگفرش کامل روی تمام زیستگاه – میلیون ها تن آفت کش باید استفاده شود. خوب, حتی ارزش تلاش برای فرض یک مکانیسم واقع بینانه را ندارد که به وسیله آن بتوانیم این هدف را محقق کنیم.
من باید مقاله را با تقریباً همان کلمات بازنویسی کنم و آن را دوباره عنوان کنم “جهانی بدون پشه, نفرینی که همه ما باید بجنگیم”. سپس باید شغلم را در نیچر به من بدهند و دلارهای کلان را پرداخت کنند… گذشته از همه اینها, من مقداری شراب و خاویار گران قیمت برای خرید دارم.
به عنوان یک فکر پایانی، من این نقل قول آلدو لئوپولد را که از کامنتگذار زاخاری برینگتون در پاسخ به این مقاله در وبسایت نیچر ارسال شده است، میدزدم..
آخرین کلمه در جاهلیت مردی است که از حیوان یا گیاه می گوید, “چه خوبه?” اگر مکانیزم زمین در کل خوب باشد, پس هر قسمت خوب است, چه بفهمیم چه نفهمیم. اگر بیوتا, در طول اعصار, چیزی ساخته است که ما دوست داریم اما نمی فهمیم, پس چه کسی جز یک احمق قطعات به ظاهر بی فایده را دور می اندازد? حفظ هر چرخ دنده و چرخ اولین اقدام احتیاطی سرهم بندی هوشمندانه است.
کدام پشه ها? تمام, یا فقط بخش کوچکی از گونه هایی که از خون انسان تغذیه می کنند? کل فرضیه صرفاً ناآگاهی از معنای واقعی خود سؤال را اعلام می کند!
(با تشکر از شما, آلدو.)
قهقهه های غیرقابل کنترل!
بله, این تصور کاملاً احمقانه است…باید مقاله را بخواند. حالا اگر صحبت می کردیم, گفتن, سوسک ها… 😉
نمی تواند بیش موافق. من واقعاً چنین رویکردی نسبت به/دیدگاه از جهان طبیعی ندارم. از چه زمانی همه چیز در مورد شماست? وای. و, بله, ناآگاهی منجر به گمان های بسیار مضحکی می شود. فقط از فضای تفکر فاصله بگیرید, و انتشار را متوقف کنید. یه کار دیگه بکن.
من از مردم خواسته ام این سوال خاص را در مورد پشه ها از من بپرسند، وقتی متوجه شدند که من یک زیست شناس هستم. “چه خوب هستند?” بعد از اینکه به سرعت صورت پوکرم را پوشیدم تا نتوانند من را ببینند “دنبال چه کاری هستی??” واکنش, گفتم, خوب, آنها تغذیه می کنند 10,000,000 اشکالات, ماهی, و پرندگان. پایه غذایی بزرگ برای گونه های بسیار.
من به خود کوچک مودبم افتخار می کردم. =)